برادردانشمندهمفکرم آقای دکتر اردوبادی

پس ازعرض سلام واخلاص بسیار

امروز بیستم آبان ماه نامه عزیزتان رابه ضمیمه دعوت دانشگاه دریافت کردم.ازلطف سرکاربی نهایت سپاسگذارم وهمیشه دردل موفقیت بیشترشما رادراین راه مقدس دعا کرده ام وازخداخواسته ام که دراین خلا شعوری وانحلال اخلاقی واعتقادی وسردرگمی نسل جوان وبه خصوص تحصیلکرده جامعه شما رامددبرساندوموفق تربدارد وازاین هم دراین سختی هاودرتحمل ناگواریهای بیشماری که درراه حق هست وهمیشه بوده است صبورتربدارد .

گله ای ازمن فرموده بودید که چرا پاسخ نامه سرکارودعوت پارسال رانداده ام!قبلا خوشحال شدم زیرا تاکنون پیش خود فکرمی کردم که چه شدکه یکباره پیوندهابریدوپس ازنامه مفصل من درپاسخ دعوت دانشگاه به سرکاروتفصیل علت محرومیتم ازفیض زیارت دوستان وشرکت دربرنامه انجمن،دیگرهیچ خبری نشدوگاه حدس میزدم که به قول قاضی ابویوسف،شیطان درمیانه احباب عشق و صحاب ارادت تخلیظی کرده وخاک درجام ما ریخته است،چه این روزها سنت الاولین منافقان که فی قلوبهم مرض …ازهروقت رایج تر شده است وتهمت ها وحمله ها وتکفیرهاالبته مرانمی آزارد وبیشترمعتقد ومصمم می دارد چه می دانم که هروقت فکری قوت می گیرد وکاری انجام می یابد واثربخش ترمی شود حقدها وغرضهابیشترسربرمی دارندواین نشانه توفیقی است که پس،ادامه این راه بیهوده وبی ثمرنیست وبایدرفت ولی دراین میانه گاه فضاچنان مسموم می شودکه دراندیشه کسانی که برایشان ارج بسیارقائلم تاثیرمی گذارد ویا می تواندگذاردومن به همان اندازه که به قضاوت اشخاص اهمیتی نمی دهم رای معدودی ازصاحبنظران مخلص واگاه وصاحب دردرابیش ازانچه به تصورآیدارجمند می شمرم وگاه که می بینم هوارا چنان تیره کرده اند که درچشم پاک نظران هم اثرگذاشته ودوستی هم رای وهمدردرامکدرکرده است،قلباآزرده می شودم واین طبیعی است واکنون که گله شما راخواندم دردل شادشدم که کارکار منافقان نیست کاربدوح است که فرشته موکل نامه هاست !



ادامه مطلب...
تاریخ: پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط علی قادری

بتازگی در یوتیوب فیلمی از دکتر شریعتی

منتشر شده است.این فیلم هرچند کوتاه ولی چهره دکتر رانمایان می کند.

برای دانلود این فیلم کوتاه وارزشمند

لطفا لینک زیررا وارد کرده

http://nimeharf.com/films/Dr-Shariati-nimeharf.com.mp4

این فیلم توسط فردی به نام پرومته در یوتیوب منتشر شده است.




تاریخ: پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط علی قادری

 آقای سید محمدمهدی جعفری درباره وصیت دکتر شریعتی به محمدرضا حکیمی می گوید :

درسال ۵۵ که عبدالفتاح عبدالمقصودازایران بازدید کردبعدازبازگشت ایشان به مصردوستان برای جمع بندی وارزیابی سفرایشان به ایران جلسه ای درمنزل حاج حسین امانیان برگزارکردند.حاج حسین امانیان مسئول پذیرایی ازعبدالفتاح عبدالمقصودهمسرودخترش بود .

یادم است دران جلسه ازجمله آقای دکترسیدجعفرشهیدی نیزآمده بودند.دیدیم آقای دکتر شریعتی و آقای محمدرضا حکیمی هم جداگانه به جلسه امدند.شب بسیارخاطره انگیزوفراموش ناشدنی بود . بحث اصلی درباره امام علی وکتاب عبدالفتاح عبدالمقصود بود .

دران جلسه آقای حکیمی گفت:کتابی دارم که درباره حادثه غدیراست وحادثه عاشورا،جریان امام رضا وامام زمان.تردید دارم نام این کتاب راچه بگذارم .

دکترشریعتی گفت:من پیشنهادمی کنم اسمش رابگذارامام درعینیت جامعه!

 



ادامه مطلب...
تاریخ: پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط علی قادری

گفتگو با محمد تیجانی السماوی اهل تونس نویسنده کتاب(آنگاه هدايت شدم))

 

«محمد تیجانی سماوی» برای بعضی‌ها یک وجود خیالی است، شخصیتی که ساخته و پرداخته شیعیان است، اما کسی که در هتل لاله تهران ملاقات شد واقعیتی به لطافت خیال بود، مهربان متواضع و بسیار روشنفکر، متبسم و محاسنی کم که با گشاده‌رویی، یک ساعت مصاحبه را پذیرفت.


محمد تیجانی السماوی در ایران با کتاب «آنگاه هدایت شدم» شناخته می‌شود کتابی که شرح چگونگی شیعه شدن وی را از مذهب مالکی اهل تسنن روایت کرده است، تیجانی اما به جز آنکه در دعوت به مذهب حقه جعفری کوشا است و خود تصریح می‌کند که این کار تمام زندگیش است دارای ابعاد شخصیتی برجسته و درس‌آموزی است.

محمد تیجانی السماوی که 70 سالگی خود را پشت سرمی‌گذارد،مدرک دکترای خود را از سوربن اخذ کرده و به فرانسوي مسلط است، تیجانی به شدت با قشری‌گری مخالف است و جوانان مسلمان را به مطالعه و کند و کاو در دین دعوت می‌کند.
سید محمد تیجانی سماوی تمام تحولات ایران را زیر نظر دارد و گویی در ایران زندگی می‌کند او حتی رزمایش‌های نظامی را هم پیگیری می‌کند، چه برسد به مسایل هسته‌ای.

این گفت وگو درهتل لاله تهران به کوشش فارس نیوزانجام شدکه مشروح آن را درپی می‌خوانید

لطفا خودرا به اختصارمعرفی کنید؟
به اختصار!همه زندگی‌ام به اختصار بوده،حتی ولادتم به اختصار بوده است؛ درود و سلام بر خاتم انبیاء محمد مصطفی صلی‌الله علیه و آله و سلم و آل پاکش، با درود و سلام بر شما و همه شنوندگان در همه نقاط جهان. درباره زندگی مختصرم باید بگویم من محمد‌التیجانی السماوی از جنوب تونس هستم و همواره می‌گویم اصلا‌ عراقی‌‌ام و در تونس متولد شده‌ام.اصل ما از«سماوه» عراق وازعراقی‌هایی هستیم که در زمان عباسیان از ترس کشتار به شمال آفریقا مهاجرت کردند.

از تحصیلاتتان بگویید؟
تحصیلات آغازین خود را طی دو یا سه سال در یکی از شعبه‌های دانشگاه زیتونه گذراندم و پس از استقلال تونس و بسته شدن دانشگاه زیتونه به مدارس فرانکو عربی (فرانسوی عربی) رفتم و پس از فراغت از تحصیل برای طی مدارج علمی بالاتر وارد دبیرستان شدم و به تحصیل در مرحله پیش‌دانشگاهی پرداختم.

در پایان این دوره، استادیار مؤسسه پیش‌دانشگاهی شهر «یوبسای» شدم و حدود 17 سال به تدریس پرداختم و پس از آن از وزارت آموزش و پرورش درخواست مرخصی کردم تا در فرانسه به تحصیل بپردازم و وارد دانشگاه «سوربن» و مؤسسه تحصیلات عالی در پاریس شدم و بیش از 8 سال به بررسی وتطبیق میان ادیان؛ادیان توحیدی سه‌گانه پرداختم وپس ازگرفتن لیسانس تحقیقات تخصصی در این زمینه ازدانشگاه سوربن فارغ‌التحصیل شدم و نیز موفق شدم در رشته فلسفه و علوم انسانی و پس از آن در رشته تخصصی تاریخ و مذاهب اسلامی از این دانشگاه دکترای درجه 3 و سپس دکترای بین‌المللی بگیرم.

 



ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط علی قادری

مسائلی که آقای مصباح یزدی درمخالفت با علی وافکاراومطرح می کرد،حول سه مسئله بنیادی یعنی بحث خاتمیت ووحی،امامت ومعاد بود.به گفته مرحوم بهشتی :( آقای مصباح گفته اند که شریعتی در این سه زمینه مطلبی را گفته که در بخش وحی و خاتمیت و معاد بر خلاف اصول مسلم اسلام است.ودربخش امامت برخلاف اصول مسلم تشیع )

مباحث فوق از سوی آیت اله مصباح یزدی در جلسه پایانی درس نهایه در مدرسه منتظریه ( حقانی ) مطرح می شود و طلاب مدرسه نیز از دکتر بهشتی در این باره نظر خواهی می کنند و ایشان در طی تابستان در سفر سالانه به مشهد نزد عده ای از طلاب و علاقه مندان به مباحث طرح شده در مقام نقد دیدگاه مصباح یزدی برآمده و در نهایت متذکر می شوند که : (( چنین نیافتم که شریعتی با این عبارات ( تکامل عقل و تعداد زوجات ) می خواسته بگوید ما باید یکسره از عقل استفاده کنیم و تعالیمی را که وحی برای ما آورده کنار بگذاریم )).



ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط علی قادری

 

 مرحوم دکتر علی شریعتی به گفته شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی

در توسعه و تقویت شور انقلابی جامعه ما، به خصوص نسل جوان تاثیر بسزایی داشت و توانست قلب و احساس و ذهن جوانها را برای درک پیامهای امام، آماده‌تر و به فهم و پذیرش این پیامها نزدیک کند.

از این رو بررسی گذرای دیدگاههای او که از قضا فاصله چندانی از سالروز شهادتش نداریم، از زبان اندیشمند متعهد و مجتهدی که از نزدیک با وی آشنا بود، شنیدنی است. آنچه در این نوشتار که تلفیقی از دو مصاحبه از کتاب

«بهشتی، سید مظلوم امت» است، برمی‌آید، انصاف، اعتدال، حسن ظن، آگاهی ژرف و باز هم انصاف در داوری و پرهیز از مد نظر قرار دادن پسند روزگار و مصلحت‌های صنفی است.

 

در این نوشتار ضمن آنکه با اندیشه مرحوم شریعتی آشنا می‌شویم، از منش و بینش مرحوم بهشتی نیز تا حدودی آگاه می‌گردیم که همواره سخت به آن نیازمندیم:

 

آشنایی شما با دکتر شریعتی به چه زمانی برمی گردد؟

 

 

 



ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط علی قادری

ترک، گوزل، شیراز قیزی، آلسا بیزینگ گونیمیزی
سمرقندی، بخارانی، برمزمیدیم بیر خالینا!
ساقی سیزقیز غالان می یی، ارتی جنّت دییلن یرده
نه مصّلا گوزینگ دوشر، نه رکناباد کنارینا
امانِ نوربات! بو غالادا، توپالانگا چیقان قیزلار
غراقچی- دِک تالانگ سالدی، منینگ صبری- قارایما
سنینگ جمالینگ ماتأج دَلدیر، بو بی کمال عشقیمزا
مشکی – عنبر درکار دَلدیر، سنینگ عجب جمالینگا
یوسف عجب گورکی بیلن، زلیخانی خمار ادّی
عشقینگ پینهان اخوالینا مانگا سؤگدینگ، نارضا دال من
اللام سنی باغیشلاسین! آوی سؤز ام بالا دؤنیار
دکیب چیقسا لبرینگه، قولاق قوی سن مانگا، عمریم
غاری دانانگ نصیخاتی، ساپاق بولیپ، کمال غوشار جاهیل لارینگ کمالینا،
سازدان، می دن گوَرّینگ آچ سن دؤنیانگ باشین آغیرتما سن
هیچ بیر دانانگ عاقلی یتمز، دنیانگ سئرلی سووالینا...
غازال دوزّینگ، دُر دشدینگ سن، دؤزانلارینگ اُقا، خافظ
یئلدزلارینگ آق اولکری، نورین ساچسین اقبالینگا

فارسی:
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت
کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را
فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهر آشوب
چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را
ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است
به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را
من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را
اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم
جواب تلخ میزیبد لب لعل شکرخا را
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوستتر دارند
جوانان سعادتمند پند پیر دانا را
حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را
غزل گفتی و در سفتی بیا و خوش بخوان حافظ
که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثریا را

ترجمه شعر حافظ از کریم قربان نفس

برای اطلاعات بیشتر به سایت ترکمن(درلینک دوستان این وبلاگ وجود دارد) مراجعه نمایید




تاریخ: چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط علی قادری

 نویسنده:مظفرشاهدی

 

در نوشتار حاضر تلاش خواهد شد با تکيه بر شماري از منابع و کتب تاريخي به گونه‌اي مختصر و موجز پيشينه تاريخي کاربرد نام « خليج فارس» براي آبراه بسيار مهم و استراتژيک خليج فارس مورد بررسي، بازکاوي و يادآوري قرار گيرد.


تا قبل از ورود آرياييان به فلات ايران در منابع آسوري از خليج فارس با عنوان « نارمرتو
Narmarratu» نام برده شده است که به معناي رود و يا آبراه تلخ است و اين قديمي‌ترين عنواني است که بر خليج فارس داده شده است.


در کتيبه‌اي از داريوش بزرگ شاه هخامنشي واژه يا عبارت « درايه تيه هچا پارسه آئي تي
Draya tya hacha Parsa aity» بر آبراه خليج فارس اطلاق شده است که معناي آن « دريايي که از پارس مي‌رود» است.

 

 



ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط علی قادری

آن طور که در بلاگ رسمیGmail  نوشته شده است، تیم توسعه دهنده این سرویس گوگل شکل نهایی نسخه آزمایشی مترجم خودکارشان را به سرویس عمومیGmail  منتقل کردند. بخشی از کاربران گوگل از هم اکنون و بقیه در ادامه هفته می‌توانند مستقیما از طریق اینترفیسGmail   متن پیام خود را به زبانهای دیگر ترجمه کنند. لینک Translate message در هیدر ایمیل قرار گرفته و کاربران می توانند به راحتی آن را پیدا کنند.
با کلیلک روی این لینک، پیام شما به زبان مادری‌تان که در بخش تنظیماتGmail  به صورت گزینه‌ای توسط خودتان مشخص شده است، ترجمه می‌شود. این قابلیت بیشترین استفاده را برای آن دسته از افرادی دارد که دوست و آشناهایشان در کشورهای دیگر رندگی می‌کنند. مدیر تولید محصولات Gmailدر این باره گفت: ما بلافاصله از کاربران اپلیکیشن‌های تجاری خود شنیدیم که این قابلیت برای شرکت‌هایی که با تیم‌های محلی خود در سرتاسر جهان کار می‌کنند بسیار مفید است. برخی از مردم فقط می‌خواهند بتوانند به راحتی روزنامه‌ها و خبرهای آن سوی مرزهای سرزمین‌شان را بخوانند.
کاربران همچنین می‌تواند سرویس ایمیل‌شان را به گونه‌ای تنظیم کنند که مترجم به طور خودکار عمل کند و دیگر نیازی نباشد که هر بار روی لینک Translate message کلیک کنند. همین طور اگر می‌خواهند یک متن چند زبانه را بخوانند یا بنویسند می‌توانند هر دفعه آن را به زیان دلخواه خود تغییر دهند.
 تیم توسعه دهنده  سرویسایمیل گوگل در کنار افزودن این قابلیت به اینترفیس Gmail، دو پروژه آزمایشی دیگر را هم  به نسخه عمومی آن اضافه کردند. اول “Smart Mute”که در هر دو نسخه تحت وب و مخصوص موبایل Gmail کار می‌کند و به ساکت شدن زنجیره ایمیل‌های دارای پاسخ دهنده‌های متعدد کمک می‌کند و دوم “Tile Tweaks”با جابه‌جایی ایمیل‌های جدید در تب‌های مرورگر به کاربر اجازه می‌دهد بدون نیاز به اشاره موس بر روی تب، ایمیل‌های باز نشده را در قسمت بالایی آن ببیند.




تاریخ: چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط علی قادری

خاطرات رضا کیانیان از دکتر علی شریعتی

 

سابقه آشنایی من با مرحوم شریعتی به دوران دبیرستان در مشهد بازمی گردد. آن زمان که عضو گروه تئاتر پارت بودم. مسوول این گروه برادر بزرگ تر من داوود کیانیان (پژوهشگر و نمایشنامه نویس کودکان) بود و برای هر نمایش از دکتر شریعتی

 دعوت می کردند و ایشان نیز حضور می یافتند و نمایش های گروه را مورد بررسی قرار می دادند.

حضور قابل توجه دکتر شریعتی در جلسات نقد و بررسی نمایش ها برای اکثر دست اندرکاران گروه موجب دلگرمی بود، چرا که بنا به سنت گروه، بعد از سی شب اجرا، افراد مختلفی که نمایش را دیده بودند در جلسه نقد و بررسی شرکت و نظرات خود را در آن برنامه مطرح می کردند تا در برنامه ها و اجراهای بعدی آن نظرات لحاظ شوند. من برای اولین بار با دکتر شریعتی در این جلسات آشنا شدم و دوستش داشتم. بسیار دوست داشتنی بود. بعد از آنکه به تهران آمدم، این ارتباط ادامه یافت و در اکثر کلاس ها و جلسات حسینیه ارشاد هم شرکت می کردم. در این مقطع من با تغییر رشته به دانشگاه هنرهای زیبا آمده بودم و در کلاس ها و کارگاه های نقاشی حسینیه ارشاد

 به عنوان مربی شرکت می کردم. خاطرم هست یک بار دکتر شریعتی به این کارگاه ها که در زیرزمین حسینیه بود، آمد و نقاشی بچه ها را نیز تماشا کرد که به من گفت به بچه ها بگو از رنگ سرخ در نقاشی ها استفاده کنند. ما نیز متاثر از شرایط انقلابی آن زمان دست به سرخ کردن مان خوب بود.

یکی دیگر از فعالیت های من در حسینیه ارشاد

 مربوط به تئاترهای آنجا بود. در تئاتر سربداران به کارگردانی آقای محمدعلی نجفی نیز حضور داشتم و پوستر این نمایش را من طراحی کردم. در این نوع برنامه ها با آقایان سیدمحمد بهشتی و میرحسین موسوی نیز ارتباط داشتم. از آخرین ملاقات های من با دکتر شریعتی، در زندان کمیته مشترک بود که به جهت یک سلام و احوالپرسی کوتاه هم کتک مفصلی خوردیم.

اما امروز مدت ها از آن دوران می گذرد و می توان با احاطه بیشتری به آثار و آرای شریعتی نگریست. در مجموع او بیشتر از آنکه یک جامعه شناس و تحلیلگر مسائل دینی باشد، یک شاعر بود و جادویی در کلامش وجود داشت که مخاطبان را سحر می کرد. این وجه شاعرانه شریعتی در آثار مکتوب او نیز مشهود است و بنا به مقتضیات این نوع تفکرات و شرایط آن زمان می توان به غلبه تفکر تخریبی اشاره کرد که در همه انقلابیون آن زمان مشترک بود.

تقریباً تمام آنان بدون آنکه حرف جدیدی ارائه دهند همه چیز را نابود می کردند، بدون آنکه بگویند چه می خواهند جایگزین آن کنند. این نقص بزرگ اندیشه های انقلابی است که بدون برنامه فقط نکات آرمانی و ایده آل ها را مطرح می کرد. معمولاً انقلابیون تنها برای خراب کردن برنامه دارند و برای ساختن فقط آرمان دارند ولی به هر حال از اندیشه های او در دوران جوانی و ایام دانشجویی ام بهره بردم، بدون آنکه رابطه مرید و مرادی با ایشان داشته باشم. خوشبختانه ایشان نیز این نوع روابط را نمی پسندیدند و با شاگردان خود بی هیچ تکلفی به بحث و گفت وگو می نشستند.

فکر می کنم با تفکرات شاعرانه و زیباپسندانه یی که ایشان داشتند اگر تا امروز زنده بودند منتقد اندیشه های آن زمان شان می شدند. انقلابی بودن در آن زمان یک رسم بود، یعنی سنت روشنفکری آن زمان بود. انقلابی در آن زمان به نظر من سهراب سپهری بود که تسلیم سنت ها و جو روشنفکری نشد و حرف خودش را زد و کار خودش را کرد و خلاف جریان رود شنا کرد..”

روحش شاد ویادش گرامی باد.

 




تاریخ: یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط علی قادری

 

"اسماعيل ميرزا" مشهور به "شاه اسماعيل اوّل"، در روز سه شنبه 25 رجب سال 892 ق در اردبيل متولد شد.[1] نسب وي با پنج واسطه به "شيخ صفي الدين اردبيلي" مي‌رسد.

  "اسماعيل ميرزا"، پسر "شيخ حيدر" است كه در جنگ با «فرخ يسار شروانشاه» كشته شد. مادرش «حليمه بيگم آغا» دختر «اوزون حسن آق قويونلو» است. نام اصلي مادرش، «مارتا» بود، كه ظاهراً تا پايان عمر، مسيحي بود و اكنون قبرش در محوطۀ آرامگاه صفويان – خارج بقعۀ‌ "شيخ صفي" است.[2] پس از كشته شدن «حيدر»، "يعقوب بيك"، خواهرش "حليمه" را به همراه سه فرزند "حيدر"، "علي"، "ابراهيم" و "اسماعيل"» در رجب سال 893 هـ در حالي كه "اسماعيل" يكسال بيشتر نداشت، در قلعه استخر فارس زنداني كرد.[3] «رستم بيك» پس از "يعقوب بيك" به قدرت رسيد و چون براي مقابله با "فرخ يسار" به كمك فرزندان "شيخ حيدر" و مريدان آنها نيازمند بود، لذا در سال 898 هـ. عمه خود "حليمه بيگم" و فرزندانش را پس از حدود چهار سال و نيم از حبس آزاد كرد و به تبريز آورد.[4] "رستم بيك" پس از اينكه با كمك رشادتهاي «سلطان علي» و مريدانش به اهداف خود رسيد، به خانوادۀ "شيخ حيدر" اجازه داد به اردبيل بروند. ولي با افزايش مريدان آنها در اردبيل، آنها را دوباره به تبريز برگرداند و تصميم گرفت تا "علي" و سران صوفيه را از بين ببرد. "سلطان علي" و مردانش با اطلاع از اين موضوع، شبانه فرار كردند. "رستم بيك"، سپاهي پنج هزار نفري به فرماندهي «اَيبه سلطان» به تعقيب آنان فرستاد كه در روستاي «شماس» در نزديكي اردبيل با صوفيان روبرو شدند. "سلطان علي" كه كشته شدنش را پيش بيني مي‌كرد، "اسماعيل ميرزا" را به جانشيني خود اتنخاب كرد.[5]

پس از كشته شدن "سلطان علي" برادرانش "ابراهيم" و "اسماعيل" به اردبيل رفتند و مدتي مخفيانه در اردبيل اقامت كردند. تا اينكه برخي از مريدان آنها تصميم گرفتند، "شاهزادگان" را به گيلان ببرند، لذا آنها به همراه دويست نفر از مريدانش به طرف گيلان روانه شدند و چون به لاهيجان رسيدند «كاركيا ميرزا علي» فرمانرواي آن ديار از آنان به گرمي استقبال كرد. "رستم بيك" پس از اطلاع از حضور "شاهزادگان" در لاهيجان، پياپي مأموراني را براي تحويل گرفتن "شاهزادگان"، به لاهيجان فرستاد، ولي «كاركيا ميرزا» با دستاويزهاي گوناگون منكر حضور آنان شد. وي هر دو برادر را در زنبيلي گذاشت و بالاي درختي آويزان كرد و در برابر مأموران رستم بيك سوگند ياد كرد كه پاي  آنها در هيچ نقطه‌اي از خاك قلمرو او نيست. "كاركيا ميرزا"، مولانا «شمس الدين لاهيجي» را براي آموزش "اسماعيل ميرزا" انتخاب كرد. "اسماعيل" نزد او فارسي و عربي و بويژه قرآن و اصول مذهب را فرا گرفت.[6]

  "اسماعيل ميرزا" پس از پنج سال اقامت در لاهيجان، به همراه هفت تن از مريدان خاص خود؛ "حسن بيك لله"، "دده بيك"، "خادم بيك خليفه"، "رستم بيك قراماني"، "بيرام بيك قراماني"، "الياس بيك ايغور اوغلي" و "قراپيري بيك قاجار"، عازم اردبيل شد و هرچه به اين شهر نزديك‌تر مي‌شد، بر تعداد يارانش افزوده مي‌شد. وي در سال 905 با نيروي هفت هزار نفري به جنگ «فرخ يسار»، قاتل پدرش رفت و او را شكست داد. در ادامه "قلعه باكو" را فتح كرد و به دليل افراط و تعصب، بناها را با خاك يكسان كرد و به قبر «خليل الله» قاتل "شيخ جنيد"، بي‌حرمتي كرد و استخوانهاي او را از قبر درآورد و سوزانيد.[7] پس از آن به جنگ با «الوند بيك» حاكم آذربايجان پرداخت و با شكست دادن او، وارد تبريز شد.

"اسماعيل ميرزا" در تابستان سال 907 هـ در سن 15 سالگي در تبريز تاجگذاري كرد و به "شاه اسماعيل" معروف شد.[8] "شاه اسماعيل" پس از نشستن بر تخت پادشاهي دستور داد تا همۀ‌ خطبا، خطبه بنام دوازده امام بخوانند و عبارت «اشهد أنّ علياً ولي الله» را به اذان اضافه كنند و فرمان داد، در بازارها ابابكر و عمر و عثمان را لعن كنند و هر كس مخالفت كرد، سرش را از تن جدا كنند.[9]وي در مقابل مخالفت اطرافيان خود، مبني بر عواقب رسمي كردن مذهب «شيعه اثني عشري» گفت: «مرا بدين كار واداشته‌اند؛ خداي عالم و حضرت معصومين همراه منند و من از هيچ كس باك ندارم و يك كس را زنده نمي‌گذارم، روز جمعه مي‌روم و خطبه مقرر مي‌دارم.[10]

  به دستور وي، قزلباشان هر كسی را كه نسبت به مذهب شيعه كمترين بي‌علاقگي نشان مي‌داد، بي‌پروا مي كشتند. به دستور وي نه تنها گور «سلطان يعقوب بيك»، بلكه گور بسياري از فرماندهاني كه در نبرد «تبر سران» و كشته شدن «شيخ حيدر» شركت داشتند، نبش كردند و دستور داد كه استخوانهاي آنان را به بازار تبريز ببرند و آنجا بسوزانند.[11]

  "شاه اسماعيل" با تأسيس دولت صفوي توانست، سرزمين ايران كهن را كه تا آن زمان پاره پاره بود، متحد كند؛ و وحدتي سياسي در آن پديد آورد. [صفويه از ظهور تا زوال، ص 70] همچنين برقراري تشيع اثني عشري بعنوان مذهب رسمي كشور توسط شاه اسماعيل، موجب ايجاد آگاهي بيشتري نسبت به هويّت ملّي و بدين طريق ايجاد دولت متمركز‌تر و قويتر شد. [ايران عصر صفوي، ص 27].

شاه اسماعيل با شكست دادن مخالفان توانست قلمرو حكومت خود را گسترش دهد. وي توانست با شكست دادن «سلطان مراد آق قويونلو» در نزديكي همدان بر سراسر عراق عجم مسلط شود. در سال 909 هـ، نيروهاي قزلباش، سمنان و فارس و در سال بعد يزد را متصرف شوند و در سال 914هـ بر عراق عرب مسلط گرديد. وي در سال 916 هـ، رقيب سنّي خود «شيبك خان ازبك» را شكست داد. وي دستور داد تا سر شيبك خان را از بدن جدا ساخته و پوست كنده و پركاه كرده براي سلطان عثماني «بايزيد» فرستادند. [احسن التواريخ/ ص 161].

اين پيروزيهاي پياپي و قدرت روزافزون دولت نوبنياد صفوي، عامل مؤثري بود كه موجب سياست خصمانه سلطان سليم، عليه شاه اسماعيل گرديد. لذا سلطان سليم به كشتار شيعيان قلمرو خود پرداخت و چها هزار نفر از آنان را به قتل رساند و در سال 920 ق سلطان سليم، پس از گرفتن فتوي از علماي سنّي مبني بر وجوب جهاد با «زنادقۀ قزلباش» با لشكري كه مجهز به تعداد زيادي توپ بود، عازم مرزهاي آذربايجان گرديد [تاريخ صفويه، ص 92]. شاه ايران با شصت هزار نيرو در دشت «چالدران» به مقابله عثماني‌ها رفت و با وجود رشادتهاي شاه اسماعيل و قزلباشان، سپاه ايران شكست خورد.

پس از اين شكست، شاه اسماعيل به عزاداري پرداخت، خرقۀ سياه مي‌پوشيد و پرچم‌ها را به رنگ سياه درآورد و بر روي آنها كلمۀ «القصاص» نوشته شد. وي ديگر مانند گذشته توجه خود را مصروف امور دولت نمي‌كرد. [ايران عصر صفويه، ص 40].

شاه اسماعيل براي صوفيان قزلباش كه اكثراً جزء غلات شيعه بودند، خداي زنده و مظهر كمال و قدرت بود كه هميشه پيروز مي‌گردد، ولي شكست چالدران به افسانۀ شكست ناپذيري و عقيدۀ خرافي الوهيت وي پايان داد. [شاه اسماعيل اوّل، پادشاهي با...، ص 495].

در مورد انگيزه‌هاي شاه اسماعيل از رسمي كردن مذهب تشيع بايد گفت: اين اقدام اولاً توان يك ايدئولوژي مذهبي پويا را به خدمت دولت جديد درآورد و به دولت قدرت غلبه بر مشكلات را مي‌داد. ثانياً اينكه اين عمل تمايز آشكاري بين دولت صفويه و امپراتوري عثماني كه قدرت اصلي جهان اسلام در قرن دهم بود، بوجود آورد و بدين ترتيب به دولت صفوي هويّت ارضي و سياسي داد.[12]

  دكتر ولايتي در اين مورد مي‌گويد: شاه اسماعيل از رسمي كردن مذهب شيعه اثني عشري، دو مقصود را دنبال مي‌كرد: يكي برانداختن حكومت ملوك الطوايفي و ديگري جايگزين كردن حكومتي مقتدر و متمركز تحت لواي مذهب تشيع.[13] 

  در مورد روابط "شاه اسماعيل" با عثماني‌ها بايد گفت: در طول سالهاي 910 تا 916 هـق كه "شاه اسماعيل" گرفتار رقباي داخلي و جنگ با ازبكان بود، روابط سياسي ايران و عثماني، ظاهراً با صلح و دوستي سپري گرديد. امّا پس از پيروزي "شاه اسماعيل" بر «شيبك خان ازبك» و فرستادن سر وي براي سلطان عثماني در سال 916 ق، به تدريج رويۀ حسن تفاهم و دوستي آنها به سياست دشمني و تخاصم مبدّل شد.[14]

  سرانجام "شاه اسماعيل" پس از حدود 23 سال پادشاهي، در سن 38 سالگي در روز دوشنبه 19 رجب سال 930 درگذشت و جسد او را در آرامگاه نياكانش در خانقاه «شيخ صفي» به خاك سپردند. وي هنگام مرگ نه فرزند از خود به يادگار گذاشت؛ چهار پسر به نامهاي: "تهماسب ميرزا"، "القاسب ميرزا"، "سام ميرزا" و "بهرام ميرزا". و پنج دختر بنامهاي: "خانش خانم"، "پريخان خانم"، "مهين بانو سلطانم"، "فرنگيس خانم" و "شاه زينب خانم".[15]

 

 

 



[1] . حسيني، غياث الدين بن همام الدين؛ حبيب السير، زير نظر دكتر محمد دبير سياقي،بی جا،1362چاپ سوم،  ج 4، ص 428.

[2] . خواندمير، امير محمود؛  ايران در روزگار شاه اسماعيل و شاه طهماسب صفوي، بی جا، 1370 ش، چاپ اول، ص 438.

[3] . حسيني، غياث الدين بن همام الدين؛ حبيب السير، زير نظر دكتر محمد دبير سياقي،بی جا،1362چاپ سوم،  ج 4،  ص 435.

[4] . . پارسا دوست، منوچهر؛  شاه اسماعيل اوّل، پادشاهي با اثرهاي ديرپاي در ايران و ايراني، بی جا، 1375 ش، چاپ اوّل، ص 220.

[5] . حسيني، غياث الدين بن همام الدين؛ حبيب السير، زير نظر دكتر محمد دبير سياقي،بی جا،1362چاپ سوم،  ج 4، ص 441-435.

[6] . پارسا دوست، منوچهر؛  شاه اسماعيل اوّل، پادشاهي با اثرهاي ديرپاي در ايران و ايراني، بی جا، 1375 ش، چاپ اوّل، صص 241 – 242.

[7] . حسيني، غياث الدين بن همام الدين؛ حبيب السير، زير نظر دكتر محمد دبير سياقي،بی جا،1362چاپ سوم،  ج 4، ص 461 و روملو، حسن بيگ؛ احسن التواريخ، تصحيح دكتر عبدالحسين نوايي، بی جا، انتشارات بابك، 1357ش، ص 68.

[8] . سيوري، راجر؛ ايران در عصر صفوي، ترجمۀ احمد صبا، بی جا، كتاب تهران، 1363 ش، چاپ اوّل، ص 25.

[9] . روملو، حسن بيگ؛ احسن التواريخ، تصحيح دكتر عبدالحسين نوايي، بی جا، انتشارات بابك، 1357ش، ص 85 -86.

[10] . تاج بخش، اجمد؛  تاريخ صفويه، شیراز، انتشارات نويد، 1372 ش، چاپ اوّل ص 59 .

[11] . پارسا دوست، منوچهر؛  شاه اسماعيل اوّل، پادشاهي با اثرهاي ديرپاي در ايران و ايراني، بی جا، 1375 ش، چاپ اوّل، ص 279.

[12] . جعفريان،  رسول؛ صفويه از ظهور تا زوال، تهران، مؤسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر،  1378 ش، چاپ اوّل، ص 26.

[13] . ولايتي، علي اكبر؛ تاريخ روابط خارجي ايران در عهد شاه اسماعيل، تهران، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1375ش، چاپ اول ص26.

[14] . همان، ص 107.

[15]. پارسا دوست، منوچهر؛  شاه اسماعيل اوّل، پادشاهي با اثرهاي ديرپاي در ايران و ايراني، بی جا، 1375 ش، چاپ اوّل، ص 669.


 




تاریخ: شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط علی قادری

دوران سلجوقيان بدون شک تابناک‌ترين دوره تاريخي ايران است. اين عصر اوج تمدن اسلامي ايران است. اهميت آنرا مي‌توان اينگونه خلاصه کرد:

 
بنيان‌گذاري دانشگاه: نظاميه‌هايي که خواجه نظام‌الملک پديد آورد-1

 منشاء و سرمشق دانشگاه‌هاي امروز جهان است. دانشگاه‌هاي نظاميه، آموزشگاه‌هايي بودند، با فرصت تحصيل رايگان، راتبه‌هاي کافي براي مدرسان، کتابخانه‌هاي معتبر و رشته‌هاي تحصيلي مشخص با سازماني درست. رشته‌هاي تحصيل عبارتند بودند از: فقه – حديث – تفسير – علوم ادبي – رياضيات – نجوم

طبيعيات و حکمت.
 
2-درگسترش و رواج زبان ادبي فارسي و فرهنگ ايراني به طور کلي نقش بسيار برجسته‌اي ايفا کرد. سياست داخلي آنان در دست وزيران و مشاوران دانشمندي بود که براي ترقي جامعه ايراني از هيچ کوششي خودداري نمي‌کردند.

 

 



ادامه مطلب...
تاریخ: شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط علی قادری

چرا وقتی می گوییم صدقه، ذهن ها سراغ کمک مالى می رود؟

حجت‌الاسلام والمسلمین جواد محدثی در کتاب اخلاق و معاشرت با نقل روایتی از رسول گرامی اسلامی اهمیت صدقه و منحصر نبودن آن در امور مالی را تشریح کرده‌ است.

 

این نویسنده و محقق حوزوی در کتاب خود آورده است: بـا شـنـيـدن كـلمـه صدقه ، ذهنها فورى سراغ كمك مالى به تهيدستان يا انداختن سكه و اسكناسى در صندوق صدقات و امثال آن مى رود.ولى ... اين ، تنها شكلهاى عملى صدقه نيست.

 مى توان اهل صدقه بود، بى آنكه پول خرج كرد. البته كمكهاى مالى ، جاى خاصى دارد كـه در هـر حـال و هـرجـا خوب است . اما مهم ، توجه به وسعت نيكى است . از گفتار پيشوايان الهام بگيريم:
از رسـول خـدا (صـلى الله عـليـه و آله و سـلم ) نـقـل شـده اسـت كـه فـرمـود: هـر مـسـلمـان هـر روز بـايـد صـدقـه اى بـدهـد إِنَّ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ فِي كُلِّ يَوْمٍ صَدَقَةً.
وقتى پيامبر چنين فرمود، برخى از اصحاب ، با شگفتى پرسيدند
-
يا رسول الله ! چه كسى طاقت و توان اين كار را دارد؟
حضرت براى رفع ابهام و توضيح بيشتر، و براى اينكه صدقه را تنها در انفاق مالى خلاصه نكنند، فرمود:
1-
برطرف كردن عوامل اذيت از راه مردم ، صدقه است ،
2-
راهنمايى كردن جاهل به راه ، صدقه است ،
3-
عيادت كردن بيمار، صدقه است ،
4-
امر به معروف كردن ، صدقه است ،
5-
نهى از منكر صدقه است

6- و... پاسخ سلام دادن نيز صدقه است
شگفتا كه چه وسعتى دارد نيكى و احسان ! و چه آسان است ذخيره سازى عملى صالح براى آن روز نياز و احتياج ! كلام رسول ! چنين بود
«
إِمَاطَتُكَ الْأَذَى عَنِ الطَّرِيقِ صَدَقَةٌ وَ إِرْشَادُكَ الطَّرِيقَ صَدَقَةٌ وَ عِيَادَةُ الْمَرِيضِ صَدَقَةٌ وَ اتِّبَاعُ الْجِنَازَةِ صَدَقَةٌ وَ أَمْرُكَ بِالْمَعْرُوفِ صَدَقَةٌ وَ نَهْيُكَ عَنِ الْمُنْكَرِ صَدَقَةٌ وَ رَدُّكَ السَّلَامَ صَدَقَه» .

 - بحارالانوار، ج 72، ص 50

 

 




تاریخ: شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط علی قادری

متنی ازقرن دهم به تصحیح رسول جعفریان

مجموعه 5138  مجلس یکی از مفصل ترین مجموعه های موجود در کتابخانه مجلس شورای اسلامی است که دارای 153 رساله و بخش است. بر اساس آنچه در فهرست کتابخانه ج 15، ص 126 ـ 127) آمده این مجموعه توسط فاضلی از قرن دهم به نام شمس الدین محمد بن علی بن نعمت الله الخاتونی مشهور به ابن خاتون گردآوری شده است. گفته شده که وی از شاگردان شیخ بهایی بوده و از شهید ثانی نیز اجازه داشته است.

در میان رسائل و قطعات موجود در این مجموعه با ارزش، صفحه ای به ذکر مورخان عرب و عجم اختصاص یافته است. این صفحه که پشت برگ 470 است، در دو بخش ترتیب یافته است. نخست ذکر مورخان عرب و دیگری مورخان عجم. در ذیل هر بخش شماری از کتب تاریخ که برای نویسنده شناخته شده بوده، شامل نام مؤلف و کتاب درج شده است. طبیعی است که در اطلاعات ارائه شده ایرادهای جدی وجود دارد، اما آنچه مهم است این که از فهرست موجود اولا می توان دریافت که آگاهی نسبت به متون تاریخی تا چه اندازه بوده است و ثانیا این که چه کتابهایی به چه کسانی منسوب بوده و ثالثا این که نویسنده کدام اثر تاریخی را قوی تر و بهتر می دانسته است. همچنین در میان آثار ذکر شده کتابهایی وجود دارد که اسامی آنها چندان مشهور نیست. برخی هم از اساس کتاب تاریخی نیست.

بنده تنها آنچه را که بود استسناخ کردم. باید در فرصتی دیگر روی آنها کار شده و اشتباهات و تصحیحاتی صورت گیرد.

 

* * *

 



ادامه مطلب...
تاریخ: سه شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط علی قادری

تولدم روز اول مهر ماه سال یکهزارو سیصد و نوزده خورشیدی در مشهد است، در خانواده ای که پدر بزرگم (علی اکبر) صدای بسیار رسایی داشته وبه زیبایی آوازمی خوانده است. او از مالکین بزرگ مشهد بود و از خواندن در جمع پرهیز داشته ، گاه برای دوستان سرشناسی که به دیدارش می آمده اند می خوانده است.

پدرم مهدی از صدای پر طنین و رسا برخوردار بود و در جوانی آواز خواندن را شروع می کند ولی خیلی زود در محیط بسته و سنتی به قرائت قرآن رو آورده و تا آخر عمر بر همان عقیده باقی ماند و آواز را رها کرد ودرقرائت قرآن جایگاه خاصی در مشهد پیدا نمود و شاگردان زیادی برای تلاوت قرآن تربیت کردکه از جمله خود اینجانب است.

تمام وقت من از شش سالگی به خواندن قرآن با صدای خوش می گذشت .در دوازده سالگی شهره ی خاص و عام بودم و در مجامع بزرگ مذهبی و یا سیاسی آن موقع تلاوت اول برنامه با من بود. به علت توانایی در تلاوت قرآن با صدای خوش، چشم و چراغ همه اعضاء و دانش آموزان مدرسه و مردم بودم. در سال چهارم دبیرستان بر خلاف خواسته ام به دانشسرای مقدماتی رفتم و راه معلمی پیش گرفتم و از بیست سالگی به معلمی در دهات خراسان پرداختم. یک سال بعد ازدواج کردم با دختری که او هم معلم دبستان بود. همسرم خیلی با من همراه بود و با کمک او بر مشکلات مالی یک زندگی بسیار محقر پیروز شدیم.

از نوجوانی برای فراگیری گوشه های آوازی به هر دری می زدم وازهر کسی که شمه ای اطلاع داشت سئوال می کردم. به ندرت دسترسی به رادیو پیدا می کردم تا موسیقی دلخواهم را بشنوم آن هم زمانش کوتاه بود و حاصلی نداشت . تا اینکه در محیط شبانه روزی دانشسرا میسر شد “برنامه گلها” و برنامه “ساز تنها” را بشنوم و تمریناتم را شروع کنم . کمی بعد دبیر موسیقی مان آقای جوان نیز راهنمایی و کمک کردند. بیشترین تمرینات سازنده در دوران معلمی در خارج شهر بود که فراغتی داشتم و اغلب به کوه و صحرا می دم و تکنیک و متد را با سلیقه ی خودم تجربه و تمرین می کردم و صداهای گوناگون و تحریرها و چهچه ها را دستور کار خود قرار داده بودم.دوستم همکلاسیم (ابولحسن کریمی) از ابتدای کار معلمی سنتوری با خود آورده بود که بنوازد ، ترغیب شده مضراب دستم بگیرم و ببینم می شود زد ، بعد دیدم عجب کار مشکلی است تا دمدمه های صبح نشستم و ان قدر تمرین کردم تا توانستم آهنگی را دست و پا شکسته اجرا کنم و از آن به بعد سنتور شد یارغار من.
چندی بعد صدای سنتور جلال اخباری را از رادیو مشهد شنیدم و خوشم آمد ، پیدایش کردم و با هم دوست شدیم . سازی می زد و من هم می خواندم و تمرینات آواز با ساز و فراگیری نت و نواختن صحیح سنتور را با ایشان شروع کردم.

همان ابتدای کار هم صدای سنتور مشقی ام بسیار بد بود به فکر افتادم که سنتوری بسازم. کمی نجاری می دانستم با زیر رو رو کردن تمامی کاروانسراها و چوب فروشی ها و با دادن یک انعام ۵ توانی الوار پهن از چوب توت بیست ساله را پیدا کردم.آن را مطابق اندازه ها بریدم . در ان زمان کسی در مشهد گوشی سنتور نمی فروخت ، مجبور شدم صد عدد میخ نمره شش بخرم و آن ها را با سوهان دستی کوچک کنم. این سنتور که دوازده خرکه بود ساخته شد و من با یک دلبستگی عجیب به این ساز  تمرینات سنتورم را بیشتر کردم. با اینکه برای اولین بار بود چنین کاری کرده بودم و در مورد پل گذاری سنتور تجربه و اطلاعی نداشتم ولی سنتور صدای دلنشینی داشت. غیر از آن سنتور سنتورهای دیگری ساخته یا در حال ساخت داشتم که کا پل گذاری را برای موزون تر کردن صداها تا به حال ادامه داده ام و خوشبختانه به نتایج قابل توجهی هم رسیده ام . در نظر دارم در آینده کتاب یا جزوه ای درباره ی تجارب کار پل گذاری های گوناگون که روی سنتورها کرده ام همراه با نتایج آن ها منتشر کنم تا در این زمینه کار مفیدی انجام داده باشم.

در سالهای بعد از چهل با هنرمندان رادیو خراسان آشنا شده بودم ولی حاضر به ضبط برنامه موسیقی نبودم . در رادیو خراسان گاه اشعار عرفانی و مذهبی و گاهی تلاوت قرآن داشتم.
سال ۱۳۴۵ خورشیدی به اصرار دوستم ابوالحسن کریمی برای شرکت در امتحان شورای موسیقی به اتفاق او به تهران رفتم. راهی برای نام نویسی و شرکت در امتحان پیدا کردیم. در اتاق شورا میز کنفرانس بزرگی بود و حدود ۱۲ تا ۱۳ نفر اعضا شورا نشسته بود. آقای مشیر همایون شهردار رییس شورا و آقایان حسنعلی ملاح ، علی تجویدی و مختاری و دیگران بودند. گفتند بیات ترک بخوان ! من هم از مایه بلند دو سه بیتی خواندم و در مایه ی بم فرود آمدم . ضربی با یک شعر هم به درخواست آقای ملاح خواندم.بعد آقای تجویدی پرسیدند تصنیف هم می خوانی ؟ چون تصنیف خواندن را دوست نداشتم و دون شان آواز خوان می دانستم ، بسیار جدی گفتم ابداً.
جوابی که بعد از یکماه از نتیجه امتحان به ما دادند این بود که فعلاً رادیو بودجه ندارد که خواننده استخدام کند و فعلاً رادیو نیاز به خواننده ندارد.

سال بعد به وسیله آقای دکتر شریف نژاد (که معاون رادیو خراسان بود و بسیار به من لطف داشت) قرار گذاشتیم در تابستان که ایشان در تهران هستند من هم به تهران بروم . باایشان شبی به منزل آقای حسین محبی (که اپراتور با سابقه رادیو و برنامه ی گل ها بود) رفتیم و او که دوستی نزدیکی با دکتر داشت فردای آنروز مرا همراه با یک نوار که در ” سه گاه ” خوانده بودم به اقای داود پیرنیا (مسئول و تهیه کننده ان زمان برنامه گلها ) معرفی کرد که همان معرفی راهگشای من به رادیو ایران و و برنامه ی گلها که منظور اصلی ام بود گردید. با سپاس از دلسوزی های ابولحسن کریمی و محبت های دکتر شریف نژاد و یادی خوش از زنده یاد حسین محبی.

 

 




تاریخ: سه شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط علی قادری


... ألزِمُوا الأَرضَ، و اصبِرِوا عَلَى البَلاءِ، وَ لاَتُحَرِّكُوا بِأيدِيكُم وَ سُيُوفِكم فِى هَوَى أَلسِنَتِكم، وَ لاَتَستَعجِلُوا بِمَا لَم يُعَجِّلْهُ اللَّهُ لَكُم

فَإِنَّهُ مَن مَاتَ مِنكُم عَلى فِرَاشِهِ وَ هُو عَلى مَعرِفَةِ حَقِّ رَبِّهِ وَ حَقِّ رَسُولِهِ وَ أَهلِ بَيتِهِ مَاتَ شَهِيداً، وَ وَقَعَ أَجرُهُ عَلَى اللَّهِ، وَ اسْتَوْجَبَ ثَوَابَ مَا نَوَى مِن صَالِحِ عَمَلِهِ، وَ قَامَتِ النِّيَّةُ مَقَامَ إِصلاَتِهِ لِسَيفِهِ، فَإِنَّ لِكُلِّ شَى‏ءٍ مُدَّةً وَ أَجَلاً

1

 

بر جاى خود استوار بوده، بدون اجازه و حساب از اقدام به نبرد خوددارى كنيد. در برابر بلاها و مشكلات پايدار باشيد، شمشيرهايتان رادر راه هوا و هوس و سخنانى كه از زبانتان پديد مى‏آيد به كار نيندازيد و در باره آنچه خداوند، شتاب را نسبت به آن روا نداشته، شتاب نكنيد. زيرا هر كس از شما كه در بستر خود بميرد، چنانكه خدا و پيامبر و اهل بيتش را بشناسد، شهيد از دنيا رفته است و پاداش او بر خدا است و از ثواب كارهاى شايسته‏اى كه قصد انجام آن را داشته، برخوردار خواهد بود و نيتش جايگزين شمشير زدن براى خدا و جان باختن در راه اوست. پس توجه داشته باشيد، هر چيز را وقت مشخص، و هر كارى را سرانجامى است.

امير مؤمنان با بيان اين كلمات قدسى، از وجود حضرت مهدى پيشگويى نموده و مردم را به وظيفه خود در فراز و نشيبهاى زندگى و هنگام غيبت هشدار مى‏دهد.

علامه قندوزى در ينابيع المودة، باب 74 اين قسمت از خطبه 190 نهج البلاغه را ضمن بخشهاى ديگر نهج‏البلاغه كه در باره حضرت مهدى  است جاى داده، اعتراف مى‏كند كه امير مؤمنان عليه السلام با بيان اين كلمات قدسى، از وجود حضرت مهدى پيشگويى نموده و مردم را به وظيفه خود در فراز و نشيبهاى زندگى و هنگام غيبت آن‏حضرت هشدار مى‏دهد، كه مبادا از روى هواى نفس و بدون در نظر گرفتن مصالح اسلامى، به جنگ و كشتار رو كنند و به خيال رسيدن به مقام شهادت، خود و ديگران را به خطر اندازند.

 

همچنين آن‏حضرت در اين فرمايش، نظر مردم را به يك نكته بسيار ارزنده متوجه ساخته و آن اينكه نايل گرديدن به فيض اعلاى شهادت، تنها به رفتن در ميدان جنگ و كشته شدن در جنگ نيست تا پيران، زنان و افراد ناتوان و معذور از رفتن به ميدانهاى جنگ براى رسيدن به فيض عظماى شهادت، محروم و دچار حسرت شوند. اين‏گونه افراد يا اشخاص سالم و توانمندى كه نقشهاى گوناگون حياتى و ارزشمند در جامعه اسلامى دارند، اگر وظيفه خداشناسى، پيامبر شناسى و امام شناسى را در حدّ خود انجام داده، به لوازم آن پايبند باشند؛ هرچند در بستر بميرند، شهيد از دنيا رفته، و به پاس وظيفه شناسى، از پاداش مقام شهادت برخوردار خواهند بود.

هر كس از شما كه در بستر خود بميرد، چنانكه خدا و پيامبر و اهل بيتش را بشناسد، شهيد از دنيا رفته است.

بديهى است كسانى كه انواع مسئوليتهاى علمى، اجتماعى و شرعى را به عهده دارند، يا با قلم و بيان، با كمكهاى مادى و تشويق نيرو از دور و نزديك جبهه‏هاى جنگ عليه كفر و استعمار را تقويت، و عرصه را بر دشمن تنگ مى‏كنند؛ همه مصداق واقعى و نمونه فرمايش امير مؤمنان عليه السلام قلمداد مى‏شوند. هر چند در بستر از دنيا بروند از مقام شهيد برخوردار خواهند بود. و هركس كه در وظائف خداشناسى، پيامبر شناسى و امام شناسى، يا پذيرفتن لوازم آن تقصير كند و از روى هوا و هوس و به طمع سود مادى يا شهرت، در ميدان جنگ شركت كند و كشته شود؛ شهيد مورد گواهى قرآن و اسلام نخواهد بود.  نمونه آن خوارج و افراد لشكر عمر سعد در كربلا بودند، كه صدها نفر از آنها در ميدان جنگ كشته شدند، در حالى كه امامان راستين خود را نشناخته يا شناخته بودند و بر روى آنان شمشير كشيدند.

 

ابن ميثم پيرامون جمله وَ لاَتُحرِّكُوا بِأيدِيكُم وَ سُيُوفِكم فِى هَوَى أَلسِنَتِكم نوشته است: اين سخن نهى از جهاد بدون فرمان يكى از امامان معصوم پس از امير مؤمنان عليه السلام است كه از فرزندان حضرتش مى‏باشند، و اين به هنگامى خواهد بود كه كسى از آن امامان به منظور برقرارى حكومت حقّ بپا نخاسته باشد. چه اين گونه حركتها و جنبشها جز با اجازه امام وقت جايز نخواهد بود.

 

 




تاریخ: سه شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط علی قادری

عكسي از ژوزف نيسفور نيپس فرانسوي كه به باور مورخان نخستين عكس تاريخ است کلمه «فتوگرافی» که در فارسی آن را عکاسی می‌خوانیم،ازترکیب دولغت یونانی

((φωτογραφία (fotografia)

 فتو) به معنای نور گرفته شده است.) "Phos" به معنای نوشتن، «Graphi»

همه منابع معتبر گوناگونِ مجازی و مکتوب، روایت مشابهی از تاریخچهٔ عکاسی ارائه می‌کنند. آنچه مشخص است این است که سال‌ها قبل از اختراع عکاسی اساس کار دوربین عکاسی وجود داشته‌است. دانشمندی به نام ابن هیثم در قرن پنجم هجری (یازدهم میلادی) از وسیله‌ای به نام «جعبه تاریک» در مشاهدات خورشید گرفتگی خود استفاده کرده بود.

عکاسی به مفهومی که ما امروزه با آن آشناییم، توسط یک فرد کشف نشده‌است،بلکه نتیجه تلاش بسیاری از شیمیدان‌ها است. آغاز آن به سال ۱۷۲۷ میلادی برمی‌گردد. درآن سال شولز مشاهده کرد که مخلوطی از نیترات نقره و گچ درمقابل نور، تیره می‌شوند. دردهه ۱۸۳۰ یک فرانسوی به نام لویی  کشف کرد که برای ظهور یک تصویر، می‌توان از یک ورقه مسی پوشیده شده از نقره که به وسیله بخار ید حساس شده باشد،استفاده کرد.

پیدایش عکاسی به اتاق تاریک بر می‌گردد. درحقیقت اتاق تاریک منجر به پیدایش عکاسی و دوربین عکاسی شد. اتاق تاریک عبارت از اتاقی است بی هیچ پنجره. هیچ نوری به آن راه ندارد مگر از طریق روزنه‌ای که بر یکی از دیوارهای اتاق تعبیه شده است. تصاویر یا چشم‌اندازهای روبروی روزنه به صورت وارونه بر دیوار روبرویش بازتاب می‌یافت. بعضاً نگارگران از تصاویر بازتاب یافته به عنوان الگوی نقاشی‌شان استفاده می‌کردند.

بعدها این اتاق تاریک در ابعاد کوچک‌تر تبدیل شد به دوربین عکاسی. یعنی در برابر روزنه‌ای که وجود داشت ماده حساس به نور قرار می‌دادند تا تصاویر بازتابش یافته ثبت وضبط شوند.
ژوزف نيسفور نيپس دانشمند فرانسوی و کسی که موفق به ثبت نخستین عکس تاریخ شددرروند تکاملی دوربین، از عدسی و لنز در جایی که روزنه قرار داشت استفاده کرد. مواد حساس به نور به فیلم‌های عکاسی امروزین تبدیل شدند که در انواع سیاه و سفید و رنگی (نگاتیو) و اسلاید (پوزتیو) موجود است. نگاتیوها طی فرآیند دیگری در آزمایشگاه (لابراتوار) به عکس تبدیل می‌شوند. در ابتدا از آمونیوم دی‌کرومات برای مواد حساس استفاده می‌شد ولی بعد به نیترات نقره تغییر یافت.

این روند ادامه یافت تا با پیدایش دوربین دیجیتال از حسگرهای حساس به نور به جای فیلم استفاده شد و دوربین‌های دیجیتال گسترش چشمگیری یافت اما فیلم‌های عکاسی هنوز جایگاه خود را دارند.
نخستین باریک دانشمند فرانسوی به نام ژوزف نیسفور نیپس در سال ۱۸۲۲ میلادی موفق به ثبت اولین عکس تاریخ شد. او با قرار دادن یک صفحه فلزی قیر اندود در یک جعبه تاریک از جلوی پنجره تصویریک پشت بام را ثبت کرد. در آن زمان صفحه عکس به مدت ۸ ساعت تحت تابش نور آفتاب قرار داشت.

در سال ۱۸۴۰ میلادی یک انگلیسی به نام فاکس تالبوت با اختراع صفحات نگاتیو که می‌شد از روی آن بارها تصویر پوزیتیو چاپ کرد، گام بزرگی در پیشرفت عکاسی برداشت. این اختراع هنوز پایه واساس فیلمهای عکاسی جدید است
با پدید آمدن مکروفتوگرافی (به ویژه عکاسی هوایی) و میکروفتوگرافی (عکاسی ذره‌بینی) دید تازه‌ای به بافت‌های اثر ایجاد شد که پیش از این انسان بدان دسترسی نداشت

 

 




تاریخ: سه شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط علی قادری

http://www.khabaronline.ir/Images/Kind/1.png

اتصال آب های خلیج فارس و دریای عمان به دریای خزر، رویایی است که سال های سال است مطرح بوده ولی هنوز به سرانجام نرسیده است

از طرحهای رویایی قبل از انقلاب تا طرح «ایران رود »در دولت آقای خاتمی و بالاخره اعلام دوباره اجرای طرح توسط آقای  احمدی نژاد ،طرحی که با توجه به اوضاع و احوال کم آبی و بحران جدی در بخش های مرکزی ایران، باید بازخوانی و در صورت امکان عملیاتی شود. اما این طرح از جمله طرحهایی است که اثرات زیست محیطی آن باید در کنار آثار اقتصادی اش مورد بررسی قرار گیردچند روز قبل مقامات کشورمان از کلید خوردن پروژه اتصال دریای خزر به خلیج فارس خبر دادند. این پروژه در چند مرحله انجام خواهد شد:

 

 



ادامه مطلب...
تاریخ: سه شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط علی قادری

 

گويند روزي سلطان محمود غزنوي براي گردش به باغي كه خارج از شهر داشت رفت . در آنجا گفت : از شعرا چه كسي همراه ماست ؟ عده اي را نام بردند . آنان را احضار كرده گفت : مي خواهم از پله هاي عمارت كه در وسط باغ است بالا روم و ميل دارم شاعري براي من شعري بسرايد به نحوي كه وقتي در پله اول پاي مي گذارم مصرعي بگويد كه هجو و زننده باشد و مستوجب قتل و چون در پله دوم پاي نهادم مصرع ديگري بگويد كه مصرع اول را به مدح تبديل كند و اگر در اين كار عاجز بماند حكم به قتل وي خواهم داد.

هيچ يك از شعرا جرات اين كار را نكردند مگر اسدي طوسي كه قدم پيش نهاد و قبول كرد .

تا بالاي عمارت هجده پله بود .

 

خواهم اندر تو كنم اي بت پاكيزه خصال          نظر از منظر خوي شب و روز و مه و سال

خفته باشي تو و من مي زده باشم همه شب    بوسه ها بر كف پاي تو وليكن به خيال

عاشقانت همه كردند چرا من نكنم                 بر سركوچه تماشاي قد و قامت و خال

مادرت كان كرم بود بداد از پس و پيش          به فقيران لب نان و به گدايان زر و مال

رفت تا انته القصه كه نتوان بكشيد               تير مژگان كه زدي بر دل ريشم في الحال

وه كه بر پشت تو افتادن و جنبش چه خوشست          كاكل مشك فشان از اثر باد شمال

از تو درآرم و با دامن خود پاك كنم               چكمه از پاي تو اي سرو خرامان اقبال

ياد داري كه تو را تا به سحر مي كردم           صد دعا از دل مجروح پريشان احوال

طوسي خسته اگر بر تو نهد منع مكن           نام معشوقي و عاشق كشي و حسن و جمال

 

 

 

 

 

 

 




تاریخ: پنج شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط علی قادری


در زمان حمله اسکندر مقدونی بنا به گزارش مورخین یونان باستان شهرهای آبادی در کرانه شمالی خلیج فارس وجود داشته است و مردمی دریانورد و تجارت پیشه در آن شهرها سکونت داشته اند.

حمله اسکندر به ایران نتایج زیان باری را برای خلیج فارس و کرانه های آن به دنبال داشت. از هم پاشیدگی وحدت سیاسی ایران و از دست رفتن قدرت های محلی در ایالات پس کرانه ای و عدم توجه جانشینان اسکندر به وضعیت خلیج فارس شرایط نامساعدی برای این منطقه به وجود آورد. اسکندر در آخرین سال عمرش در صدد اجیر کردن فینقی ها برآمد تا در خلیج فارس به کشتیرانی بپردازند. به دستور او فینقی ها به ساختن کشتی پرداختند و در همان سال سه کشتی برای بررسی به خلیج فارس اعزام شد. یکی از این کشتی ها به بحرین رسید و صید مروارید را در این جزیره از نزدیک مشاهده کرد اما هیچ کدام از این کشتی ها نتوانستند از دهانه تنگه هرموز جلوتر روند و این سفرها نتایج چندانی در بر نداشت.

 



ادامه مطلب...
تاریخ: سه شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط علی قادری
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 308
بازدید کل : 251981
تعداد مطالب : 287
تعداد نظرات : 71
تعداد آنلاین : 1